صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «باران محبّت»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بر کار کرد

استفاده کرد

طین

گِل

تعبیه کردن

قرار دادن، جاسازی کردن

مُشتبِه شدن

به اشتباه افتادن

جبرئیل را فرمود

به جبرئیل فرمود

خلیفت

خلیفه، جانشین

ذوالجلالی

صاحب بزرگی

سوگند برداد

قسم داد

قُرب

نزدیک شدن، همجواری

تاب

توان، تحمّل

بُعد

دوری، فاصله

قربت را خطر

خطرِ قربت

حضرت

آستانه، پیشگاه، درگاه

غَنا

بی نیازی، توانگری

تن در نمی دهد

قبول نمی کند

رغبت

میل و اراده، خواست

اِکراه

زور، فشار

قهر

خشم، غضب

قبضه

یک مشت از هر چیزی

جمله

همه، تمام

جملگی

همه، تمامی

تحیّر

سرگشتگی، شگفتی

اِعزاز

بزرگداشت، گرامیداشت

ذلیل

پست، حقیر، خوار

الطاف

جمع لطف، مهربانی ها

الوهیّت

خدایی، خداوندی

حکمت

علم، دانش

ازل

زمان بی ابتدا

ابد

زمان بی انتها

روزکی چند

چند روز اندک

دستکاری قدرت بنمایم

قدرت نمایی کنم

آینه

جسم انسان

بوقلمون

رنگارنگ

سِرّ

قلب

شما را سر و کار

سر و کارِ شما

فتنه

آشوب، غوغا

خداوندی خویش

شخصاً، بدونِ واسطه

شباروز

شبانه روز

تصرّف می کرد

قدرت نمایی می کرد

عنایت

توجّه، لطف، احسان

نظر بگمارم

نگاه کنم

خزاین

جمعِ خزانه، گنجینه ها

همه دل شدم

سراپا عاشق شدم

درآویختن

متوسّل شدن

معشوق

منظور خداوند

او

منظور انسان

مُلک

عالم ماده

ملکوت

عالم غیب، جهان بالا

استحقاق

سزاواری، شایستگی

خزانگی

خزانه بودن

خزانه داری

شغل خزانه دار

 

 

قالب

جسم

کوشک

کاخ، قصر

آفت

آسیب

موضع

محل، جای، جایگاه

قالب

جسم

بار

اجازۀ ورود

اندیشه

ترس

مردود

رانده شده، رجیم

نمودن

نشان دادن

که

زیرا

حُسن

خوبی، زیبایی

دم

وقت، زمان، لحظه

مشعشع

درخشان، تابان

دستان

لقب زال، پدر رستم

ناز

عشوه، کرشمه

ز ناز

از روی ناز

همره

هم روش

سست عناصر

بی اراده، بی غیرت

شیخ

پیر، مرشد، عالِم دین

دد

جانور درّنده، وحشی

ملول

غمگین

تعبیه کردن

قراردادن، جاسازی کردن

یافت می نشود

پیدا نمی شود

جُستن

طلب کردن

متعجّب وار

با حالت شگفتی و تعجّب

سرشتن

مخلوط کردن، خمیر کردن

تعبیه کردن

قرار دادن، جاسازی کردن

مُشتَبِه

اشتباه کننده، دچار اشتباه

سر نشتر

نوک خنجر یا هر وسیلۀ تیز

رخ

چهره، رخسار، صورت، عذار

دفین

مدفون، پنهان شده زیر خاک

نشتر

نیشتر، وسیلۀ فلزی نوک تیز

یک به یک

یکی پس از دیگری، به ترتیب

دی

دیشب، شب گذشته، روز قبل

ربوبیّت

الوهیّت و خدایی، پروردگاری

مذلّت

فرومایگی، خواری، مقابل عزّت

کبریایی

منسوب به کبریا، خداوند تعالی

خازن

خزانه دار، نگهبان، در اینجا فرشته

طوع

فرمان برداری، اطاعت، فرمان بری

نفایس

جمعِ نفیسه، چیزهای نفیس و گرانبها

آشکار صنعت

آفریننده ای که آفرینش او آشکار است

اصناف

جمع صنف، انواع، گونه ها، گروه ها

مقرّب

آن که نزدیک به کسی شده و در نزد او منزلت پیدا کرده است

تلبیس

حقیقت را پنهان کردن، حیله و مکر به کار بردن، نیرنگ سازی

شبنم

ژاله، قطرهای شبیه به باران که شب روی بر گل و گیاه می نشیند

وسایط

جمع وسیطه یا واسطه، آنچه که به مَدَد یا از طریق آن به مقصود می رسند


سایر مباحث این فصل